اخبار مجمع

  • آیت‌الله هادوی تهرانی در گفت‎‌وگو با ابنا: شهادت سید حسن نصرالله، آغازی برای شکوفایی مقاومت است/ «جمعه نصر» توطئه‌ها و تلاش‌های تبلیغاتی دشمن را نقش بر آب کرد

    آیت‌الله هادوی تهرانی در گفت‎‌وگو با ابنا: شهادت سید حسن نصرالله، آغازی برای شکوفایی مقاومت است/ «جمعه نصر» توطئه‌ها و تلاش‌های تبلیغاتی دشمن را نقش بر آب کرد

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - صد و نود و چهارمین اجلاس موسع شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام صبح امروز پنج شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۳ با حضور اعضای این شورا در سالن جلسات ساختمان این مجمع در شهر قم، آغاز به کار کرد.

    در حاشیه این اجلاس آیت‌الله «مهدی هادوی تهرانی» عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) در گفت‌وگو با خبرنگار ابنا درباره آثار و پیامدهای شهادت دبیرکل حزب‌الله لبنان گفت: شهادت سید مقاومت شهید سید حسن نصرالله رضوان الله تعالی علیه، آغازی برای شکوفایی مقاومت بود و نه پایانی برای حزب‌الله. شهادت ایشان باعث شد که انگیزه نیروهای مقاومت تقویت شود و در نتیجه اقدامات آن‌ها نسبت به رژیم صهیونیستی بالا بگیرد؛ همچنین بسیاری از توهماتی که برای رهبران رژیم صهیونیستی پیش آمده بود، نقش بر آب شود.

    وی با بیان اینکه سید مقاومت ساختار مستحکمی در حزب‌الله ایجاد کرده است که با نبود او خللی در اقدامات، مقاومت و پایمردی این سازمان ایجاد نمی‌شود، گفت: حوادث اخیر نشان داد که بسیاری از ادعاهای رژیم صهیونیستی و توانایی‌هایی که از آن در مواجهه با مقاومت صحبت می‌کند، توخالی است و واقعیت خارجی ندارد. لذا نیروهای مقاومت در ایام اخیر توانستند ضربات مهلکی بر پیکر رژیم صهیونیستی وارد کنند، به گونه‌ای که تمام محاسبات آن‌ها را گرفتار اغتشاش جدّی کرد.

    عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) ادامه داد: برخی از کشورهایی که قبل از طوفان الاقصی و حوادث اخیر، صحبت از عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونستی داشتند، سخن‌شان تغییر کرد و حتی برخی از آن‌ها تأکید می‌کنند که اولویت اول ما تشکیل حکومت فلسطینی است. این نشان می‌دهد که مقاومت توانسته است آثار مثبت خود را در جهان اسلام و بلکه در جغرافیای سیاسی جهان ایفا کند و این آثار در آینده بهتر از گذشته ادامه پیدا خواهد کرد.

    وی درباره ادامه مسیر مقاومت در لبنان گفت: همان‌طور که شهادت سید عباس موسوی در سال 71 شمسی باعث نشد که حزب الله از بین برود و آمدن سید حسن نصرالله به صحنه‌ی رهبری حزب‌الله باعث شد که این جنبش گسترش فراوانی کرد و استحکام بسیار زیادی داشت، امیدواریم در ادامه همین اتفاق تکرار شود و جنبش حزب‌الله و مقاومت در سراسر سرزمین‌های اسلامی تقویت شود و ما شاهد باشیم که در آیندۀ نزدیک ساختار حکومت در رژیم صهیونیستی با بحران جدی مواجه شود که همین روزها شاهد مقدمات این بحران هستیم؛ امیدواریم که این بحران ادامه پیدا کند و تشدید شود و نهایتاً منجر به سقوط از و بین رفتن این دولت غاصب گردد.

    آیت الله هادوی تهرانی در ارزیابی عملیات وعده صادق ۲ گفت: عملیات وعده صادق ۲ در امتداد عملیات وعده صادق ۱ بود و این عملیات نشان داد که جوانان نخبه و متعهد ما می‌توانند از دانش و تعهد خودشان در راستای صیانت از ارزش‌های انقلاب اسلامی و مقاومت استفاد کنند. البته قطعاً راهبردهای مقام معظم رهبری در این زمینه نقش اساسی داشته است.

    وی در تحلیل خطبه‌های نماز جمعه تهران به امامت مقام معظم رهبری اظهار داشت: اقدام فوق‌العاده شجاعانه رهبر معظم انقلاب در حضور در نماز جمعه نصر و سخنان بسیار حکیمانه و دقیق ایشان، بسیاری از توطئه‌ها و تلاش‌های تبلیغاتی دشمن را نقش بر آب کرد و فضای جدیدی را برای مقاومت ایجاد نمود. الحمدلله در ادامه، اقداماتی که برخی از مسئولین جمهوری اسلامی ایران انجام دادند و در لبنان و کشورهای دیگر حضور پیدا کردند، شجاعت خودشان را با حضور در لبنان نشان دادند و هم توانایی‌های دیپلماتیک خود در مذاکرات مختلف را آشکار ساختند. این اقدامات نشان داد که جنبه‌هایی از توانایی‌های مقاومت و انقلاب اسلامی بروز و ظهور پیدا می‌کند.

    عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) تأکید کرد: برای شکست مقاومت امیدهایی در دل دشمن ایجاد شده بود که به ناامیدی تبدیل شد. از طرف دیگر، احیاناً نگرانی‌هایی در جانب مقاومت پیدا شده بود که از بین رفت و امیدهای تازه‌ای در مقاومت آشکار شد. لذا امروزه می‌بینیم نیروهای قدرتمند حزب‌الله، مقاومت عراق و مقاومت یمن چگونه بهتر از گذشته نقش ایفا می‌کنند و امیدواریم با هماهنگی بیشتر و ساماندهی بهتر آن‌ها، شاهد آثار بیشتری در آینده باشیم.

    وی درباره وظایف مسلمانان جهان در قبال حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه و لبنان عنوان کرد: وقتی که سرزمین دارالاسلام مورد تهاجم واقع می‌شود، دفاع بر آحاد مسلمین واجب است. بنابر اصلطلاحات فقهی بر مسلمانان واجب فقهی است که هر کسی توانایی دارد به هر شکلی که می‌تواند اقدامی انجام دهد. البته اگر به مقدار کافی اقدام شد دیگران مسئولیتی نخواهند داشت.

    استاد درس خارج حوزه علمیه قم ادامه داد: امروزه که سرزمین فلسطین و لبنان مورد تعرض واقع می‌شود، برای تمام آحاد مسلمین در سراسر کشورهای اسلامی واجب است تا به هر شکل ممکن برای حمایت از مظلومان و دفاع در برابر دشمن اقدام کنند. اگر احیانا برخی کشورهای مسلمان چنین کاری نمی‌کنند یا حتی با تأسف بسیار به دشمنان کمک می‌کنند قطعاً خلاف شرع و حرام مرتکب می‌شوند. در این دیدگاه، همه مذاهب اسلامی به نحوی با هم اشتراک نظر دارند و اختلاف نظری از این جهت بین مذاهب اسلامی نیست.

    وی به مواضع جمهوری اسلامی ایران در برابر جنایات رژیم صهیونیستی گفت: ایران اسلامی با سربلندی در این صحنه نقش ایفا می‌کند و به وظیفه شرعی خود عمل می‌کند لذا کشورهای مسلمان دیگر باید پاسخگوی افکار عمومی جهان اسلام باشند که چرا به وظایف شرعی خودشان عمل نمی‌کنند؟

    عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) به ضرورت اتحاد کشورهای اسلامی برای مقابله با رژیم صهیونی اشاره کرد و گفت: امیدواریم همه کشورهای اسلامی توجه پیدا کنند و به میدان مبارزه با دشمن وارد شوند که اگر جهان اسلام اتحاد پیدا کند به تعبیر حضرت امام «اگر مسلمین مجتمع بودند و هر کدام یک سطل آب می‌ریختند او را سیل می‌برد» و دولت غاصب از بین می‌رفت. اگر اتحاد بین برخی کشورهای بزرگ و توانمند اسلامی شکل می‌گرفت، قطعاً دولت غاصب اسرائیل نمی‌توانست بیش از چند صباحی باقی بماند.

    وی در پایان عنوان کرد: متأسفانه دشمنان اسلام در صفوف مختلف کشورهای اسلامی به اشکال مختلف نفوذ کرده‌اند و مانع از اتحاد مسلمانان شده‌اند. امیدواریم در آینده نزدیک به کمک دیپلماسی قدرتمند جمهوری اسلامی ایران و رهنمودهای مقام معظم رهبری، اتحاد مسلمین شکل بگیرد و شاهد آثار مثبت آن در جهان اسلام باشیم.

     

    اقدام فوق‌العاده شجاعانه رهبر معظم انقلاب در حضور در نماز جمعه نصر و سخنان بسیار حکیمانه و دقیق ایشان، بسیاری از توطئه‌ها و تلاش‌های تبلیغاتی دشمن را نقش بر آب کرد و فضای جدیدی را برای مقاومت ایجاد نمود.

  • اجلاس شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) در شهر قم آغاز به کار کرد + تصاویر

    اجلاس شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) در شهر قم آغاز به کار کرد + تصاویر

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - صد و نود و چهارمین اجلاس موسع شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام صبح امروز پنج شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۳ با حضور اعضای این شورا در سالن جلسات ساختمان این مجمع در شهر قم، آغاز به کار کرد.

    در این نشست، جدیدترین و مهم ترین مسائل مربوط به پیروان مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام در کشورهای مختلف دنیا با حضور اعضای شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع)، مورد بحث و بررسی، قرار می گیرد.

    در ابتدای نشست، یاد و خاطره شهید حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصرالله به عنوان یکی از اعضای شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) گرامی داشته شد.

    0742ac86-2c71-4211-922a-3f9d684bf039.jpg

    آيت‌الله محمدحسن اختری رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، آيت‌الله رضا رمضانی دبیرکل مجمع جهانى اهل‌بیت(ع)، آيت‌الله محسن قمی معاون ارتباطات بین‌الملل دفتر مقام معظم رهبری، آیت الله محمود محمدی عراقی رئیس دفتر مقام معظم رهبری، آیت الله قربانعلی دری نجفی آبادی  نایب رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع)، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابوالحسن نواب دبیر شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع)، حجت‌الاسلام والمسلمین حمید شهریاری دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی،  حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی ایمانی‌پور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی، آیت‌الله شیخ حسین معتوق از کویت،  حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعمار حکیم از عراق و حجت‌الاسلام والمسلمین معین دقیق از لبنان در این نشست حضور داشتند.

    صد و نود و چهارمین اجلاس موسع شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت علیهم‌السلام علیهم عصر امروز با صدور بیانیه‌ای به کار خود پایان می‌دهد.

    صد و نود و چهارمین اجلاس موسع شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، آغاز به کار کرد.

  • ویدیو | شارون می‌گفت که سید عباس رفت اما رهبری شجاع‌تر جایگزین او شد

    ویدیو | شارون می‌گفت که سید عباس رفت اما رهبری شجاع‌تر جایگزین او شد

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - حجت الاسلام و المسلمین «علیرضا ایمانی مقدم» همرزم شهید سید حسن نصرالله و نماینده مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) در استان خراسان رضوی، نقش شهید سید حسن نصرالله در تاسیس و گسترش جنبش حزب الله لبنان و اعتراف نخست وزیر اسبق اسرائیل به جایگاه سید حسن نصرالله در مقابله با اشغالگری رژیم صهیونیستی را بازگو کرد.

  • پیام تسلیت نایب رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) در پی شهادت سردار نیلفروشان

    پیام تسلیت نایب رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) در پی شهادت سردار نیلفروشان

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - آیت‌الله «قربانعلی دری نجف‌آبادی» نایب رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) و نماینده ولی فقیه در استان مرکزی در پی شهادت سرلشکر حاج عباس نیلفروشان پیامی به شرح زیر صادر کرد:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    قال الله العظیم: مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا

    شهادت برادر عزیز و فداکار و مجاهد فی سبیل الله مستشار نظامی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با حزب الله و لبنان و مقاومت  شهید بزرگوار سرلشکر حاج عباس نیلفروشان (رض) که همراه با برادر بزرگوار و سید مقاومت شهید بزرگ اسلام و قدس شریف شهید سید حسن نصرالله دبیر کل عزیز و گرانسنگ حزب الله (رض) که عمر شریف خودرا در رابطه با جهاد و فداکاری در راه حق مصروف داشتند و با کمترین انتظار و فداکاری مایه عزّت و شرافت و احیای مکتب عاشورا و کربلا شدند و به دست جنایتکاران رو سیاه و اشغالگران کودک کش غزه و فلسطین و لبنان به شهادت رسیدند را به وجود مبارک حضرت بقیه الله (عج) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و جبهه مقاومت و حزب الله و نیروهای مسلح و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ملت بزرگوار ایران و مردم شریف و شهید پرور اصفهان و خانواده و والدین مکرّم و معزّز و گرامی آن بزرگوار تبریک و تسلیت عرض نموده  و از خداوند متعال برای آن مجاهد فداکار و با اخلاص حشر با شهدا و صلحا و صدّیقین و برای بازماندگان شریف اجر و صبر و حسن توفیق و برای جبهه مقاومت و نیروهای مسلح پیروزی و سربلندی و عزّت و برای رهبر عزیز سلامت و عافیت و اقتدار و اعتلای نظام اسلامی را مسئلت می نمایم.

    از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین و جبهه مقاومت و ملت مظلوم فلسطین و لبنان و حماس و جهاد اسلامی  و حزب الله و ذلّت و نابودی کفر و استکبار و صهیونیزم و عمّال جنایتکاران روسیاه را مسئلت می نمایم.

    خداوند سایه رهبر عزیز و بزرگوار را برای امّت اسلامی حفظ و به خانواده عزیز شهدای مظلوم لبنان و فلسطین و غزّه اجر و پاداش دنیا و آخرت کرامت فرماید. ان شاء ا...

    بمنّه و کرمه

    دری نجف آبادی

    نماینده ولی فقیه در استان مرکزی و امام جمعه اراک

    نایب رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) و نماینده ولی فقیه در استان مرکزی در پی شهادت سرلشکر حاج عباس نیلفروشان پیامی صادر کرد.

  • متن کامل نشست علمی «گفتمان امامت و تقریب؛ راهبردها و راهکارها»

    متن کامل نشست علمی «گفتمان امامت و تقریب؛ راهبردها و راهکارها»

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - به همت مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) و با همکاری بنیاد بین‌المللی امامت، نشست علمی «گفتمان امامت و تقریب؛ راهبردها و راهکارها»، در سالن جلسات مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) قم برگزار شد.

    در این نشست حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدتقی سبحانی رئیس بنیاد بین المللی امامت، به ارائه دیدگاه‌های خود پرداخت و حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی فرمانیان استاد تمام دانشگاه ادیان و مذاهب و معاون علمی فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) به عنوان ناقد در این نشست حضور داشت:

    متن کامل این نشست در پی می‌آید:

    حجت الاسلام و المسلمین دکتر سبحانی:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    از مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) برای میزبانی و ابتکار عمل برای پیگیری پروژهٔ تقریب در بستر اندیشه و مکتب اهل‌بیت(ع) سپاس و تقدیر داریم.

    بی‌تردید مسئلهٔ تقریب بین مذاهب و یا به تعبیری وحدت و هم‌گرایی امت اسلامی، یکی از مسائل جدّی جامعهٔ اسلامی است و امروز دیگر هیچ کسی تردید ندارد که پرداختن به این موضوع در همهٔ جوامع اسلامی، در همهٔ گروه‌ها با هر گرایش و مذهبی، باید به عنوان یکی از اولویت‌های فرهنگی، فکری و اجتماعی تلقّی شود. شاید زمانی، کسانی بودند که نسبت به پروژهٔ تقریب، نوعی بدبینی و واگرایی داشتند؛ اما حضور دشمنان و جریان‌های مخالف اُمت اسلامی، گستردگی فضای رسانه و هدف‌گیری جهان اسلام از سوی دشمنان، مسألۀ هم‌گرایی جهان اسلام را به یک ضرورت تبدیل کرد.

    *ابعاد و زوایای مختلف وحدت جهان اسلام

    مسئلهٔ وحدت جهان اسلام دارای ابعاد و زوایای مختلفی است. برخی از وحدت‌گرایی، به ابعاد سیاسی و مصالح اُمّت اسلامی برمی‌گردد، پاره‌ای از ابعاد وحدت به مسألۀ ارتباط اجتماعی میان مسلمین ربط پیدا می‌کند و بخش دیگری به حوزهٔ مذهبی، دینی و فرهنگی ارتباط دارد. وجود عناصر دینی و اختلافات مذهبی یکی از ابعاد مهم مسألۀ وحدت در جهان امروز و در طول تاریخ اسلامی است.

    آن‌چه در عنوان یعنی «گفتمان امامت و تقریب» وجود دارد و شاید از این جهت در بین نظریه‌ها و پروژه‌های تقریب یک نوع استثنا و یا شاید خلاف عادت تلقی شود، این است که این نظریه برخلاف جوّ عمومی اندیشه‌های وحدت‌گرا در دوران معاصر، به جای گریز و فرار از مسألهٔ اختلاف، معتقد است که اختلاف را باید موضوع گفت‌وگو قرار داد و اتفاقاً از طریق گفت‌وگوست که می‌توان دامنه‌ی اختلافات، درگیری‌ها و خشونت‌ها را کاست و زمینه‌های هم‌گرایی را فراهم کرد.

    پُرسش این است که خلاف‌آمد عادت که بسیاری را از آغاز نسبت به این نظریه بدبین می‌کند، تا چه اندازه مبتنی بر واقعیت‌های امت اسلامی و وضعیت مذاهب اسلامی در شرایط کنونی با عقبهٔ تاریخی آن است؟ آیا اساساً طرح مسألهٔ اختلافات در پروژهٔ وحدت اُمّت اسلامی جایگاهی دارد و یا ندارد؟ و آیا بدون ورود در این عرصه، می‌تواند مسألهٔ وحدت را به معنای حقیقی آن همچون یک پروژهٔ میدانی عملیاتی دنبال کرد یا نه؟

    پیش‌فرض این نظریه این است که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، یکی از ریشه‌های اساسی‌ مسئلهٔ اختلاف میان اُمت اسلامی، گرایش‌های مذهبی و نوع نگاه مذاهب نسبت به یکدیگر است. البته نمی‌خواهیم بگوییم مسئلهٔ اختلاف اُمّت اسلامی منحصر در ابعاد مذهبی، فکری و اندیشه‌ای است. بی‌تردید دست‌های سیاست، عوامل قدرت جهانی، دشمنی‌های مخالفان، کج‌اندیشی خود مسلمان‌ها، شاید منافع اقتصادی « حزبی و امثالهم، در مسئلهٔ تقریب و ایجاد واگرایی میان اُمّت اسلامی فراوان نقش دارد. اما پیش فرض ما این است که به عنوان یک عامل مؤثر و عمل‌کننده در نسبت میان اُمّت اسلامی، عنصر اختلافات مذهبی عاملی است که به هیچ تردیدی نمی‌توان آن را نادیده گرفت و باید در هر پروژهٔ وحدت‌گرایی در اُمت اسلامی این مسأله مورد توجه جدی باشد. من نمی‌خواهم وارد این بحث بشوم؛ به نظرم بحث مهمی است و شاید نیازمند یک میزگرد جداگانه‌ای است که آیا ما می‌توانیم و تجربهٔ تاریخی معاصر چنین تجربه‌ای را در اختیار ما می‌گذارد که با غمض عین از اختلافات، واگرایی در حوزه‌های اندیشه، بدبینی‌ها و بداندیشی‌هایی که مذاهب نسبت به یکدیگر دارند، آیا می‌توانند بر سر یک سفرهٔ اجتماعی ـ سیاسی و هم‌گرایی اُمّتی بنشینند؟

    *اگر اختلافات مذهبی مورد توجه قرار نگیرد، نقطه‌های اشتراک را دچار اختلال می‌کند

    ادعا این است که هم به لحاظ تجربهٔ تاریخی به خصوص تجربهٔ دهه‌های گذشته، هم به دلایل علمی و منطقی، مسألهٔ اختلاف مذهبی و تفاوت نگرش‌ها و نوع برچسب‌هایی که مذاهب نسبت به یکدیگر دارند، به گونه‌ای است که به هیچ روی نمی‌توان پروژهٔ امت اسلامی را از این جهت بیرون از مرزهای اختلافات مذهبی تبیین کرد. بلکه بالاتر، اگر اختلافات مذهبی به عنوان یک عامل مؤثر در حوزهٔ وحدت اسلامی مورد توجه قرار نگیرد و چاره‌جویی در باب آن نشود، حتی نقطه‌های اشتراک را هم دچار اختلال می‌کند. چنان که می‌بینیم امروز معتقدان یک مذهب که به مذهب دیگر اتهام می‌زنند، حتی نقطه‌های اشتراک را هم نمی‌پذیرند و آن را حمل بر نوعی نفاق و دورویی، و یا تقیه و ظاهرنمایی می‌کنند. این که قرآنِ آنها قرآن دیگری است، اینکه صلاة آنها صلاة دیگری است، این که اساساً قبلهٔ آنها قبلهٔ دیگری است! به راحتی شما نمی‌توانید حتی اصل اسلام را در بین مذاهب به عنوان یک اصل مشترک بگذارید. چرا؟ به دلیل این که اختلافات مذهبی موجود، سایه می‌اندازد و نتایج و الزاماتی ایجاد می‌کند که دو مذهب، در اسلام یکدیگر هم تردید می‌کنند.

    ‌*سه عنصر اساسی که به اختلافات دامن می‌زند

    حال که اینطور است، چه باید کرد؟ در حوزهٔ عملیاتی این بحث، ما معتقدیم در اختلاف میان مذاهب اسلامی، ‌سه عنصر اساسی است که به اختلافات دامن می‌زند و باید بر روی این سه عنصر تمرکز کرد تا دامنهٔ اختلافات مذهبی را کاست و تقلیل داد.

    نکتهٔ اول، تحدید محل اختلاف است. این که اختلاف میان مذاهب اسلامی وجود دارد یک امر قهری است. ما قائل به اسلام بلا مذاهب که نیستیم! هیچ کدام از مذاهب موجود مسلمین حاضر نیست از مواضع اصلی اعتقادی خود عدول کند. اختلاف بین مذاهب هم امری قهری است! ما به دنبال حلّ و از بین بردن اختلافات میان مذاهب اسلامی نیستیم. باز این امری است که اگر نگوییم محال است، دست‌کم دور از دسترس است. این پروژه اساساً به دنبال این نیست که می‌خواهیم اختلاف میان مذاهب را از بین ببریم. چیزی که آزاردهنده است و امروز محل نزاع میان مسلمین است، اصل وجود اختلاف مذهبی نیست. این سه عنصری است که جریان اختلاف را تشدید می‌کند، تأثیر می‌گذارد و اختلاف مذهبی را به انشقاق کلّی در میان اُمت اسلامی تبدیل می‌کند. پس نکتهٔ اول مسئلهٔ تحدید محل اختلاف است. بسیاری از مواردی که امروز به عنوان موضع اختلاف شمرده می‌شود، وقتی ما دقیق می‌شویم می‌گوییم اساساً موضع اختلاف نیست. تعیین موضع اختلاف و بر شمردن مواضعی که دقیقاً مذاهب اسلامی در آن اختلاف دارند، اولین گامی است که پروژهٔ گفتمان امامت و تقریب می‌خواهد دنبال کند. معتقد است که ما قبل از هر چیزی، باید در بین علمای مسلمین در مصادیق و موضوعات و محور‌های مشخص اختلاف، به توافق و تفاهم برسد؛ این که ببینیم مذاهب به چه اعتقاد دارند و در چه نقطه‌ای با هم دیگر اختلاف دارند.

    نکته دوم، تبیین مصادیق در حوزهٔ اختلاف است. خیلی از جاها قبول داریم که ما اختلافی داریم؛ در مسائلی مثل امامت، نص و یا عصمت اختلاف داریم اما تبیین این که نصّ و نصب به چه معناست و یا اگر شیعه معتقد به علم غیب و علم الهامی است، دقیقاً منظور شیعه چیست؟ این نیازمند به تبیین است. یعنی روشن‌سازی مدّعیات مذاهب اسلامی در محل اختلاف. ما نسبت به اهل سنت دقیقا همین مشکل را داریم. ما تصوراتی نسبت به اهل سنت داریم و گاهی تعمیم‌هایی می‌دهیم. وقتی درباره پاره‌ای از عقاید اهل سنت به منابع یا علمای آنان مراجعه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که چنین اعتقادی ندارند. پس این که دقیقاً بین مذاهب اسلامی چه اختلافی وجود دارد، مهم است. یک شیعه تصور می‌کند که همهٔ اهل سنت ناصبی هستند، یک سنی تصور می‌کند که شیعه معتقد به الوهیت ائمه(ع) است و یا مقام نبوت برای ائمه(ع) قائل است و ... اینها از مواردی است که باید تحدید شود که واقعاً یک چنین اعتقادی وجود دارد یا نه؟، و اگر این اعتقاد وجود دارد، تبیین شود که مدّعیات هر کدام از مذاهب اسلامی در این موضوع چیست.

    نکتهٔ سوم، توجیه مدّعیات محل اختلاف است. منظور از توجیه این است که هر کدام از مذاهب باید بدانند که اگر من چنین اعتقادی دارم، ادله و شواهد برای چنین مدعایی چیست؟ تا اینجای ماجرا اساساً ‌به دنبال این نیستیم که قرار است یک مذهب به مذهب دیگر نشان دهد که شما باید بیایید به سمت ما و حرف ما را بپذیرید. سخن در این است که بدانیم هر کدام از مذاهب چه باوری دارند و باورشان به روشنی معین و مبیّن بشود، بعد بگویند که ادلهٔ شما چیست. اگر شیعه نسبت به صحابه نظری دارد، دلایل روایی‌، قرآنی‌، عقلی و تاریخی‌ آن چیست؟ صرف‌نظر از این که درست یا نادرست است.

    کسانی که در حوزهٔ جهان اسلام، تعاملات دارند، می‌دانند که این نکته که شما وقتی با شخص دیگری مواجه می‌شوید، خود دیگری را به معنای واقعی بشناسید و بدانید با چه کسی سخن می‌گویید، طرف مقابل از چه پایگاهی با شما مواجه می‌شود، این اولین نقطهٔ فتح و زمینهٔ اصلی برای هم‌دلی و هم‌گرایی است.

    e82aac86-2c71-4211-922a-3f9d684bf039.jpg

    پس نکتهٔ اول این است که این نظریه قبل از هر چیز، پیش از آن که بخواهد با دیگری محاجّه کند و دیگری را نقد کند، به دنبال روشن‌سازی موضع هر کدام از طرفین در مقابل دیگری است. این کاری است که ما تقریباً در دوران معاصر انجام نداده‌ایم و زمینه‌ها و ظرفیت‌های ارتباطی ما به این حداقل هم نپرداخته است. گاهی اوقات بزرگان و علمای مسلمین روزها کنار هم می‌نشینند اما در نگاهشان نسبت به همدیگر اندک تغییری ایجاد نمی‌شود.

    نکتهٔ دوم توجه به زمینه‌های اختلاف‌افکن در حوزهٔ گفتگوهای تقریبی بین مذاهب اسلامی است. ما در بسیاری از مجالس و فضاهای رسانه‌ای، وقتی می‌خواهیم بستر گفتگو را فراهم کنیم، پیشاپیش مجموعه‌ای از عوامل و عناصر دغدغه‌زا و اختلال‌گر در مناسبات میان مذاهب اسلامی حضور پیدا می‌کنند و زمینهٔ گفت‌وگو، هم‌فهمی و ارتباط را از بین می‌برد. یک منطقی در حوزهٔ تعامل می‌گوید که اگر شما به دنبال همکاری هستید، قبلاً ‌باید نوعی هم‌فکری ایجاد کنید و اگر به دنبال هم‌فکری هستید، باید هم‌دلی ایجاد کنید. اگر در بین دو نفر، حتی مجموعهٔ یک خانواده همدلی نباشد، کوچک‌ترین سخنان آن‌ها حمل بر معنای غلط می‌شود، یعنی زمینهٔ اختلاف فکری را فراهم می‌کند.

    *اختلافات سیاسی از عوامل اخلال‌گر وحدت است

    یکی از مشکلات جدّی که ما در حوزهٔ گفت‌وگوهای بین‌المذاهب داشته‌ایم و متأسفانه تا کنون هم ادامه پیدا کرده است، وجود عوامل اخلال‌گر در مناسبات رفتاری و تعامل بین‌المذاهبی است. یکی از عواملی که اختلاف امت اسلامی را از پیش تعیین کرده و امروز به عنوان یک عنصر مهم نقش ایفا می‌کند، فضای سیاسی است. ما می‌گوییم وحدت امت اسلامی به عنوان یک جریان سیاسی ضرورت دارد و اُمت اسلامی باید بتواند بر سر مصالح سیاسی و اقتصادی به تفاهم برسد. این یک معناست؛ معنای دوم این است که طبیعی است در بین قدرت‌ها و دولت‌ها همیشه اختلاف وجود دارد. امروز در حوزهٔ اتحادیه اروپا که ادعاهای بزرگی دارند، درباره مسائل سیاسی و اقتصادی، ‌اختلاف فراوانی وجود دارد؛ نقطهٔ اشتراک‌هایی را به عنوان مصلحت می‌گیرند، بر آن تفاهم می‌کنند و کارشان را جلو می‌برند. اختلافات وجود دارد و اساساً معنای سیاست جدال بر سر قدرت است. اشکال از آنجا پیدا می‌شود که ما نزاع‌های قدرت‌های سیاسی و منافع اقتصادی را به میدان تقریب علمی، مذهبی و فرهنگی در بین علمای مسلمین وارد کنیم. این یکی از عوامل اخلال‌گر است. در جمع، ترکیب و فضایی که درگیری عوامل سیاسی و اقتصادی وجود دارد،‌ باید بدانیم که تفاهم در حوزهٔ فرهنگی و دینی اتفاق نمی‌افتد. پس اصل دوم این است که ما باید مناسبات علمایی، علمی و فرهنگی را در ساحتی مدیریت کنیم که کمترین زمینه‌ها و ظرفیت‌های سیاسی اخلال‌گر وجود دارد. بله، اگر زمینهٔ مثبت اقتصادی و سیاسی وجود دارد که کمک می‌کند، مشکلی نیست. ما معتقدیم یکی از مشکلات مسأله تقریب که در صد سال اخیر وجود داشته است، وجود عناصر اخلال‌گر سیاسی و اقتصای در مناسبات علمای مسلمین است و هر چه زمان گذشته، فاصله‌ها بیشتر شده است. یعنی یک زمانی ما می‌توانستیم با الازهر و یا با علمای آفریقا و شبه جزیره بنشینیم و راحت‌ گفت‌وگو کنیم اما امروز آن فاصله‌ها بسیار سخت‌تر و عمیق‌تر شده است.

    *نتوانسته‌ایم پروتکل ارتباطی علمای مذاهب اسلامی را تدوین و اجرا کنیم

    نکته سوم توجه به منطق تعامل،‌ زبان گفت‌وگو و شیوه‌های دیپلماسی فرهنگی در مناسبات میان مذاهب است. هر نوع تعاملی برای خود پروتکلی دارد و هر مناسباتی برای خود منطقی دارد. هر گونه حرکت بده ـ بستانی در حوزهٔ روابط اجتماعی نیازمند به اصول و آدابی است که باید رعایت شوند. یکی از دشواری‌های اساسی ‌ما این است که هنوز نتوانسته‌ایم پروتکل ارتباطی علمای مذاهب اسلامی را تدوین و اجرا کنیم. مذاهب اسلامی و علمای مسلمین، برای دور هم نشستن و گفت‌وگو، چه اصولی را باید رعایت کنند؟ چه ارزش‌هایی باید در بین آن‌ها وجود داشته باشد؟ ما واقعاً هیچ گونه پروتکلی نداریم و این، آسیب جدی به حوزهٔ روابط ما زده است. یعنی ما از علمای حوزهٔ علمیه قم بپرسیم که شما می‌خواهید با الازهر یا علمای زیدیه تعامل کنید، پروتکل تعامل شما چیست؟ حداقل ما شش یا هفت اصل اساسی در مناسبات فرهنگی بین علما داریم که اگر رعایت نکنیم، به یقین هیچ‌گونه گفت‌وگویی حتی بین علمای درون یک مذهب شکل نمی‌گیرد. مگر ما توانسته‌ایم تقریب شیعی ـ شیعی ایجاد کنیم که ادعا می‌کنیم می‌خواهیم تقریب شیعی ـ سنی  ایجاد کنیم؟ چرا ما نمی‌توانیم تقریب شیعی ـ شیعی ایجاد کنیم؟ یک دلیل عمده‌ این است که ما پروتکل تعاملات علمایی و فرهنگی را نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم، یا اجرا نمی‌کنیم.

    این هم نکتهٔ سوم که پیش‌نیاز گفت‌وگوی میان علمای مسلمین و مذاهب اسلامی، داشتن قواعد، شیوه‌ها، ارزش‌ها، اصول و آداب رفتاری و ارتباطی میان علمای مسلمین است. به نظر من یکی از ضرورت‌های اساسی که مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) باید آن را برای اتباع اهل‌بیت(ع) و سایر مذاهب تدوین کند، نظام‌نامهٔ قواعد ارتباطی میان گروه‌های اسلامی است.

    *تقریب یک مقولهٔ فرآیندیِ تدریجیِ بلندمدت است

    نکته و اصل چهارم، توجه به تدریجی بودن فرآیند تقریب در بین علمای مسلمین است. نادرشاه به صورت رسمی پایه‌گذار پروژهٔ تقریب در ایران بوده است و از آن زمان به این اصل توجه نشده و تا امروز ادامه دارد. کسانی که در طرف گفت‌وگو قرار می‌گیرند، تقریب را یک رویداد و حادثه می‌دانند. می‌نشینیم، توافق‌نامه‌ای می‌نویسیم، تعهد متقابل می‌دهیم و بلند می‌شویم؛ این‌گونه تقریب اتفاق می‌افتد؟ ما اگر پنج جلسه برگزار کنیم تقریب رُخ می‌دهد؟ تقریب یک مقولهٔ فرآیندیِ تدریجیِ بلندمدت است. همانطور که اختلافات در فرآیند طولانی اتفاق افتاده است، ما باید بدانیم که حلّ اختلافات یا کم شدن اختلافات، نیازمند مهندسی معکوس است. مهندسی معکوس به ما می‌گوید ما باید بتوانیم ایستگاه‌های مختلف تقریب را در یک فرآیند قابل توجه طراحی کنیم. ما از ایستگاه اول تقریب چه انتظاری داریم؟ این ایستگاه، زمینهٔ ایستگاه بعدی را فراهم می‌کند، در ایستگاه دوم چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ لذا ما باید نقشهٔ راه تقریب در مفهومی که داریم را ترسیم کنیم.

    این نکات، به نظرم بن‌بست‌هایی است که ما را از پرداختن به قضیهٔ تقریب بین‌المذاهب و گفت‌وگو بر سر اختلافات دور داشته است. ما احساس می‌کنیم به محض این‌که می‌گوییم گفت‌وگو بر سر امامت، تصور می‌کنند قرار است چند گروه دور یک میز بنشینند و به صورت جدی و جدلی در مقابل هم موضع بگیرند. ای بسا، چند جلسه به صورت مقدماتی فقط زمینهٔ ارتباط زبانی را فراهم کند. بپذیریم که وارد گفت‌وگو شدن به مقدمات نیاز دارد و مقدمات را باید فراهم کنیم. جریان گفت‌وگو بر سر اختلافات، یک فرآیند تدریجی است که باید بر اساس حداقل ممکن طراحی شود. ما اگر بتوانیم فقط مواضع اختلاف را تحدید کنیم، یک گام جلو رفته‌ایم. هر کدام از مذاهب باید بدانند طرف مقابلشان در فلان مورد، چه اعتقادی دارد؟ مجموعهٔ ادله‌اش چیست؟ اینکه اساساً وارد گفت‌وگوی نِقاش نشویم، یک گام جدی در حوزهٔ تقریب برداشته‌ایم.

    اصل عملیاتی دیگر، توجه به هسته‌های اختلاف و پرهیز از ورود در حواشی و زوایای بحث است. در همهٔ مذاهب دیدگاه‌های حداکثری و افراطی وجود دارد. گفت‌وگوی گفتمانی بر سر مسائل اختلافی، باید اصول اساسی اختلاف را در مذاهب انتخاب و بر اساس آن عمل کند.

    *از روش مناسب و تأثیرگذار برای گفت‌وگو استفاده شود

    نکته دیگری که به گمانم بسیار مهم است، استفاده از روش مناسب و تأثیرگذار در گفت‌وگوست. بارها دیده‌ایم به محض این‌که ما می‌گوییم گفت‌وگو بر سر امامت و یا اختلافات، دائم به ذهن می‌آید که دو گروه قرار است بر اساس مدل‌ها و ادبیاتی که ما در سنت کلامی خودمان داریم، بنشینند و با همدیگر محاجّه کنند. کسی ادله‌اش را بگوید و طرف مقابل نقض کند. به تعبیری، اقناع و یا شکاندن مدعیات و دلایل خصم، الگوی اساسی گفت‌وگوی بر سر امامت بشود. ما می‌دانیم در تاریخ مسلمین در باب موضوعی مانند امامت، روش‌های مختلفی برای گفت‌وگو بوده است. یکی از خطاهای بزرگی که ما در بحث‌های کلامی‌ داشتیم و هنوز ادامه پیدا کرده، این است که نمی‌دانیم اساساً طرف ما در این موضوع به چه روشی التزام دارد. عقل‌گرایی، حدیث‌گرایی، قرآنی و تاریخی، روش‌های مختلف  گفت‌وگوست. این که ما در گفت‌وگو با دیگری از چه روش، الگو و مدلی استفاده ‌کنیم، نکتهٔ بسیار مهمی است.

    یکی از مواردی که در اینجا باید به آن توجه کنیم و کمتر به آن توجه کرده‌ایم، این است که به جای بحث‌های تاریخی، بحث‌های متن‌محور و مبتنی بر کتاب و سنت را به عنوان محور گفت‌وگو قرار دهیم. می‌دانیم که برای نمونه در تاریخ امامت، جز در یک دوره خاصی، اساساً بحث‌های قرآنی در حوزهٔ امامت، بحث‌های جدی نبوده است. آن هم که بوده است فقط با یک رویکرد خاصی بوده است. امروز مطالعات امامت پژوهی در حوزهٔ قرآن، چه در بین ما و چه در بین اهل سنت قابل توسعه است و با زبان قرآن می‌شود باب گفت‌وگوهای جدیدی را باز کرد.

    *جمع بندی

    جمع بندی سخنانم این است که بحث بر سر اختلافات مذهبی یک ضروری است. مسئله‌ای مانند امامت و در نقطهٔ مقابل مباحث صحابه، اجماع و ... که اهل سنت دارند، اگر به روشنی گفت‌وگو نشود زمینهٔ اختلافات افزون‌تر را ایجاد می‌کند. نکتهٔ نهایی این است که اگر تکنیک‌ها، روش‌ها، اصول و قواعد را به درستی در گفت‌وگو بر سر اختلافات ایجاد کنیم، می‌توانیم تقارب ذهنی و گفتمانی بین مذاهب داشته باشیم.

    حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی فرمانیان:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    ابتدائا خیر مقدم می‌گویم خدمت اساتید و پژوهشگران محترم که به این جلسه تشریف آوردند، مخصوصاً جناب استاد سبحانی عزیز که قبول کردند تا به این نشست تشریف بیاورند و نقطه نظرات خودشان را بفرمایند.

    کتاب «گفتمان امامت الگویی معرفتی در تقریب و وحدت» امتیازات خیلی خوبی دارد. یکی از زحمت‌هایی که در این کتاب کشیده‌اند این است که در ابتدا به صورت اختصار پروژه‌های تقریب را مطرح کرده‌اند؛ به صورت موجز و مختصر پنج رویکرد یا پروژه و نظریه را آورده‌اند و تک تک این‌ها را بررسی و آسیب‌های آن را بیان کرده‌اند که این جای تقدیر دارد. انسان وقتی بیست یا سی صفحه‌ ابتدایی را می‌خواند، بسیار شفاف با رویکردها، نظریه‌ها و جریان‌شناسی تقریب آگاه می‌شود.

    دومین مسئله‌ای که در این کتاب جای تقدیر دارد، این است که در بحث تقریب و وحدت، سه بحث را پذیرفته‌اند که این خیلی خوب است. این‌که مسئله تقریب و وحدت یک گزارهٔ دینی است و نه بحث سیاسی. یعنی فقط دین به ما می‌گوید که باید تقریب و وحدت داشته باشیم. این یک نکته خیلی خوبی است، چون بعضی‌ها مخالف آن هستند. دوم این که ایشان معتقدند که وحدت و تقریب استراتژیک است که این هم خیلی خوب است، چون خیلی‌ها تقریب را با نگاه تاکتیک می‌بینند؛ می‌گویند ما در اقلیت هستیم لذا ‌با سنی‌ها ارتباط بگیریم و رویکرد استراتژیک بودن خودش جای تقدیر دارد. سوم این‌که فرموده‌اند وحدت و تقریب بر اساس اصول بنیادین دینی است. این سه بحثی است که ایشان مطرح کرده‌اند و از مزایای این طرح است، یعنی سه مسئله اصلی که در بحث تقریب است را ایشان پذیرفته‌اند.

    *کتاب‌هایی که در باب امامت می‌نویسیم، رویکرد سلبی داریم

    نکته‌ای که وجود دارد این است که ایشان فرموده‌اند: «بهترین روش این است که ما برویم به سراغ مهمترین اختلافات و از ابتدا اختلافات را مطرح کنیم.» استاد سبحانی موانعش را گفتند که چه موانعی برای گفتمان امامت وجود دارد و مقداری من را خلع سلاح کردند. این کتاب می‌گوید که جنگ اول بِه از صلح آخر است. از اول می‌گوییم جنگ، حالا این آقایان می‌گویند نه ما نمی‌خواهیم جنگ کنیم. راست هم می‌گویند. می‌گویند، ما اختلافات را بحث می‌کنیم، همچنان که فرمودند مجموعهٔ موانعی وجود دارد و تقریب ادبیاتی دارد که باید آن را رعایت کرد که خیلی خوب است. ولی نکته‌ای که وجود دارد این ادبیاتی که استاد سبحانی گفتند در کتاب نیامده است.

    *باب نقد و نظریه باز باشد

    من همیشه گفته‌ام، ما کتاب‌هایی که در باب امامت می‌نویسیم، رویکرد سلبی داریم. یعنی اهل سنت را نقد می‌کنیم و می‌گوییم این نه، این نه، این نه؛ اما چه چیزهایی بله؟! رویکرد ایجابی و اثباتی در برخی از کتاب‌های قدیم علمای ما بوده است و الان هم وجود دارد، ولی رویکرد سلبی هم است. رویکرد ایجابی این است: بسم الله الرحمن الرحیم، من شیعه هستم، این هم عقایدم است، من معتقدم که امام علی علیه السلام جانشین پیامبر است، به چه دلیل؟ به دلیل فلان ادله. طرف مقابل چه می‌گوید؟ من کاری ندارم، من رویکرد ایجابی و اثباتی خودم را پیش می‌برم.

    نکته‌ای که در این طرح وجود دارد این است که ما با چه ادبیاتی تقریب را پیش ببریم که موانع وجود نداشته باشد. این به نظرم یکی از مشکلات این گفتمان است. بخش آخر هم بحث راهبردها و راهکارها است که چه راهبردها و چه راهکارهایی داریم؟ به نظر من راهبردها و راهکارها قابلیت عملیاتی شدن ندارند، یعنی نمی‌تواند در جامعه عملی شود. من به جدّ مدافع این هستم که این نظریات مطرح شود و حمایت هم می‌کنم. نظریات نقد و بحث شود. یکی از پایان‌نامه‌هایی که در دانشگاه استاد مشاور بودم و موضوعش را خودمان دادیم، «آسیب‌شناسی سی‌سال کنفرانس وحدت» است. در این پایان‌نامه بسیار شفاف کنفرانس‌های وحدت را زیر سؤال بردیم و آنجا بسیار بحث کردم. یعنی نظریات مختلف در یک پایان‌نامه‌ها بیاید و آسیب‌ها و نقاط قوت‌ آن‌ها بررسی شود.

    بنده معتقدم که باب نقد و نظریه باز باشد و ما نباید مانع شویم. ما خیلی اوقات در دانشگاه‌ها این مشکل را داریم، در گروه می‌رویم چون من خوشم نمی‌آید و یا با فلان نظریه مخالفم، نمی‌گذارم تصویب بشود یا نمی‌گذارم فلان رساله به سامان برسد. این اشتباه است! اگر چه من مخالف هستم، ولی اجازه بدهم تا حرفش را بزند و نظریه‌اش را مطرح کند. شاید از دل این نظریه، نظریه‌ای کشف شد که به مراتب از نظریهٔ موجود بهتر باشد.

    ea2aac86-2c71-4211-922a-3f9d684bf039.jpg

    *این رویکرد فرد محور است

    به نظر من این رویکرد، رویکرد جدیدی نیست. در طول تاریخ بعضی از علما با این رویکرد مسأله را پیش بردند، ولی تقریر جدید خوبی است؛ استاد سبحانی تبیین خوبی کرده، نظام‌مندی کرده و آن را دستگاه‌وار کرده است. این روش بسیار خوبی است و مزایای جدّی‌ دارد. نکته‌ای که در این رویکرد وجود دارد این است که به نظر من این رویکرد فرد محور است و اساساً نمی‌تواند جمع‌محور و تشکیلاتی شود. اختلاف امامت را با تمام پارامترها و شاخصه‌هایی که استاد سبحانی فرمودند اگر بخواهید مطرح کنید، فقط می‌توانید فرد به فرد پیش ببرید و این معضلی است که باید ببینیم چه کار باید انجام دهیم تا بتوانیم از این فضای فردمحور آن را خارج کنیم. یعنی من می‌توانم یک عالم سنی و یا مجموعه‌ای را پیدا کنم و موردی شروع کنم. ابتدا با یک ادبیاتی صحبت کنیم تا مباحث مقدماتی مطرح شود و بعد برویم به سراغ بحثی که می‌خواهیم طرح کنیم.

    اگر ما بخواهیم رویکردهای دیگر را کنار بگذاریم و فقط این رویکرد را مبنا قرار دهیم، از اکنون معتقدم که این رویکرد شکست خورده است و به سامان نمی‌رسد. چرا؟ چون ما الان رویکردهای مختلفی داریم، نظریهٔ سیاسی داریم که امثال ایشان آورده‌اند، چون نمی‌توانیم نظریهٔ بحث سیاسی را از بحث تقریب جدا کنیم. برای سیاسیون این مسائلی که ما مطرح می‌کنیم، اساساً اهمیت ندارد. برای فرهنگی‌ها این مسائل مطرح نیست. کسانی که رویکرد علمی دارند، خیلی اوقات نمی‌خواهند در این حوزه ورود کنند. بنابراین من معتقدم ما باید وقتی می‌خواهیم گفتمان امامت را مطرح کنیم، بگوییم رویکرد سیاسی در حوزهٔ سیاست کار خودش را انجام دهد، رویکرد تأکید بر مشترکات هم کار خودش را کند، این هم رویکردی است که در کنار سایر رویکردها می‌تواند در برخی از بخش‌ها موفق باشد. همچنان که استاد هم فرمودند، معضل اصلی مسائل سیاسی است و اگر سیاسیون با هم اشتراکاتی داشته باشند، مسائل زیادی حل می‌شود. همه‌ی مسلمان‌ها درباره مسأله غزه هیچ اختلافی ندارند؛ بعید می‌دانم سنی‌ای بگوید که مسأله غزه مسأله‌ من نیست، اما چرا جهان اسلام ساکت است؟ برای این که می‌گوید اگر من از غزه حمایت کنم، کأنّه از ایران حمایت کرده‌ام! این‌ها بعداً بزرگ می‌شوند و بر سر من می‌زنند. پس من سکوت می‌کنم در حالی که می‌دانیم همه‌ی اهل سنت مدافع غزه هستند.

    *متأسفانه فقط به بخش آسیب‌های تقریب نگاه می‌کنیم

    برخی از ایرادات به برخی از رویکردها وجود دارد. به نظرم ایرادها، ایرادهای جزئی هستند. این که بگویند در سی‌سال اخیر تقریب چه کار کرده است؟ این را بگویند که اگر تقریب نبود، اختلاف بین شیعه و سنی بیشتر بود. ثانیاً، مگر چقدر هزینه شده است؟ من چندین بار به مجمع تقریب گفته‌ام که شما این طرف را کار کنید که سی سال تقریب، چقدر توانسته است موانع را بردارد؟ چقدر توانسته است جلوی تکفیری‌ها را بگیرد؟ چقدر جلو دعواهای شیعه و سنی را گرفته است؟ چون مجمع تقریب این‌ها را کتاب یا مقاله نکرده و نشان نداده، ما فقط بخش آسیب‌های تقریب را نگاه می‌کنیم.

    به نظر من این نظریه و روش نمی‌تواند مبنای یک نظام، کشور یا دولت باشد. اکنون که تأکید بر مشترکات نظریهٔ انقلاب اسلامی ایران است، می‌بینید که هیچ کسی از ما در تقریب حمایت نمی‌کند، علمای بزرگ اهل سنت نمی‌آیند و به ما میدان نمی‌دهند. چرا؟ چون می‌گویند شما با رویکرد تقریب، گسترش تشیع را رشد می‌دهید. تقریب یک بهانه و تاکتیک است، شما کلاه سر ما می‌گذارید. لذا می‌‌بینید که دولت‌ها و علمای بزرگ غالباً اجازه نمی‌دهند تقریب رونق بگیرد، با این که تأکید بر مشترکات وجود دارد. حال ما نظریه اصلی نظام را این فضا قرار بدهیم؛ چه اتفاقی می‌افتد؟ آن وقت اولین نشست صورت می‌گیرد، یا نه؟ لذا به نظر من این نظریه نمی‌تواند مبنای یک نظام باشد. بله، آن‌چه که بنده می‌فهمم این است که این رویکرد می‌تواند رویکرد حوزه‌های علمیه و برخی از مراکز و تشکیلات مستقل از دولت‌ها و نظام باشد. این‌ها شاید شروع به فعالیت کنند و در بعضی از جهات جواب دهد. البته عرض کردم که فرد محور است و اگر نظام و دولت ما با این گفتمان بخواهد تقریب را شروع کند به نظر من از همان ابتدا شکست آن حتمی است. با رویکرد تأکید بر مشترکات شروع کرده‌ایم و شکست می‌خوریم، با این رویکرد چه کار کنیم؟

    *گفت‌وگوی حضوری دوطرفه اهمیت زیادی دارد

    نکته بعدی این است که با این رویکرد و شیوه، به نظر می‌رسد که در اکثر موارد جلسه‌ و نشستی تشکیل نمی‌شود. اگر در ابتدا به مخالف بگویی: بیایید بنشینیم تا سر یک مسأله اختلافی با هم صحبت کنیم؛ به نظر من نود درصد خواهند گفت که ما حرفی برای گفتن نداریم؛ برای چه سر یک میز بنشینیم؟ عده‌ای هم که بنشینند، فکر می‌کنم که در جلسهٔ اول یا دوم، گفت‌وگو را رها می‌کنند و دیگر دنبالش نمی‌روند لذا گفت‌وگو اتفاق نمی‌افتد. از طرف دیگر، نمونه‌هایی که استاد سبحانی در کتاب معرفی کرده است، نمونه‌هایی نیستند که دقیقاً گفتمان امامت را مطرح کنند.

    وقتی می‌گوییم می‌خواهیم رویکرد ما چه باشد؟ باید گفت‌وگوی دو طرفهٔ حضوری باشد. شما به الغدیر مثال می‌زنید. صاحب الغدیر عالم بزرگی است که در خانه‌اش نشسته و کتابی نوشته است. شما می‌گویید این یک رویکرد است؟ میرحامد حسین در عبقات الانوار و علمای ما برای شیعه و معارف اهل‌بیت(ع) زحمات زیادی کشیده‌اند و این رویکرد هم باید ادامه پیدا کند، ولی بعید می‌دانم کسی نشستن علامه امینی در خانه‌اش و نوشتن الغدیر را به عنوان یک رویکرد تقریب با عنوان گفت‌وگوی دوطرفهٔ حضوری بداند. به نظر من این‌ها گفت‌وگو محور نیستند. البته المراجعات خوب است و گفت‌وگو محور شروع شده است، ولی نامه‌نگاری بین دو عالم آن هم در یک فضای خاصی است. شما باید الگوهایی بیاورید تا نشان دهد با گفت‌وگوی حضوری دوطرفه توانسته‌ایم تقریب را ایجاد کنیم و یا طرف مقابل را متوجه کنیم که بسیاری از مطالبی که شما فرموده‌اید غلط است و اشتباه فهمیده‌اید .

    بنابراین بنده معتقد هستم که این نظریه، به صورت فردمحور نظریهٔ خوبی است و یا یک تشکیلات غیر دولتی و غیرحکومتی تا حدودی قابل اجراست. لذا اگر بخواهیم این را مبنای حکومت و نظام قرار دهیم، از همان اول شکست خورده است و آسیب‌هایش بیشتر از دیگر نظریات تقریبی است. اما همهٔ نکاتی که عرض کردم، مانع نیست که این نظریه در جاهای مختلف مطرح شود، برای آسیب‌های آن راهکار دیده شود و راهبردهای جدید ایجاد گردد. امیدوارم در آینده با ارائه راهبردها و راهکارهای جدید، بتوانیم این نظریه را عام کنیم تا عموم کسانی که در حوزه تقریب کار می‌کنند، بتوانند به عنوان یک مبنای علمی بپذیرند.

    حجت الاسلام والمسلمین دکتر سبحانی: ممنونم از نقطه نظرات استاد ارجمند جناب آقای دکتر فرمانیان که لطف کردند و نقدهای خودشان را مطرح کردند. به گمانم پاره‌ای از اشکالات و شاید بیشتر آن‌ها ناشی از این است که به بعضی از نکاتی که در این اثر آمده و قرار نبوده ما آن را مطرح کنیم، توجه نشده و الا با دیدن متن بسیاری از اشکالات مندفع است. برای نمونه ما علامه امینی و صاحب عبقات را داخل در پروژهٔ تقریب نمی‌دانیم؛ تصریح کردیم که «المراجعات»، «معالم المدرستین» و «بحث حول الولایه» شهید صدر را به عنوان الگوهای منطق گفتگویی می‌دانیم.

    *پروژهٔ تقریب موجود را کار سیاستمداران نمی‌دانیم

    این که فرمودید: «در نظام نمی‌تواند مبنا باشد»، اساساً اصل اساسی این کتاب از آغاز این است که پروژهٔ تقریب معاصر، به دلیل خلط میان تقریب علمی و علمایی با سیاست دچار این مشکل شده است. ما پروژهٔ تقریب موجود را کار سیاستمداران نمی‌دانیم بلکه دخالت اهل سیاست را در اینجا مخلّ می‌دانیم. پس اگر منظور این است که ما این پروژه را مبنای تعاملات سیاسی در سطح نظام قرار بدهیم، هرگز. نتیجه چه خواهد شد؟ دولت‌ها باید پروژهٔ اتحاد اُمت اسلامی را اجرا کنند، نه تقریب بین المذاهب را. نه این‌که برای ایجاد وحدت امت اسلامی، علمای شیعه بگویند: شیعه و سنی هیچ اختلافی با همدیگر ندارند. اشکال ما این است. نقد ما به تقریب این نیست که تقریب مؤثر نبوده است، نقدمان این است که فرصت‌های طلایی گفت‌وگوی علمایی را با خلط میان دو پروژهٔ اتحاد امت اسلامی و تقریب مذاهب، نابود می‌کنیم. اتفاقا معتقدیم که جمهوری اسلامی و کشورهای جهان اسلام باید بنشینند و درباره اتحاد امت اسلامی، مباحث سیاسی و اقتصادی را محور قرار دهند، چنان‌چه در اتحادیه‌های دنیا وجود دارد. این‌که شما در درون اتحادیهٔ سیاسی، علما را وارد می‌کنید و برای این که اشتراک‌گیری کنید، از ظرفیت‌های مذهبی و دینی می‌خواهید کم کنید، این کار اشتباه و اختلال است. در جمعی که سخنرانان آن سیاستمداران هستند، جای علما نیست و جایی که علما باید بنشینند و گفت‌وگو کنند، جای حضور سیاستمداران، اهل اقتصاد و اهل منافع نیست. یکی از اصول اساسی این طرح است.

    این که می‌فرمایید: «فردی است و اجتماعی نیست» نه، این همه گفت‌وگوهای جمعی ما داشته‌ایم و امروزه در دنیا وجود دارد، چرا فقط به امت اسلامی نگاه کنیم؟ بروید در دنیا بین مذاهب مختلف، گفت‌وگوهایی که بین گروه‌های مختلف کاتولیک، ارتدوکس، پروتستان انجام می‌شود، بحث سیاسی می‌کنند؟  در دنبالهٔ طرح واتیکان دو، صدها نشست بین علما انجام می‌دهند تا نشان دهند که می‌توان نجات را در مسیحیت به عنوان یک عنصر مشترک طرح کرد. آنان تئوری ساخته‌اند، طرح و مدل درست کرده‌اند و امروز به صورت جامع در کلّ دنیا گفت‌وگو می‌شود. چرا ما در امت اسلامی نتوانیم بنشینیم و بر سر اختلافات‌مان گفت‌وگو کنیم و بگوییم فردی است؟! این هم که می‌گوییم حضوری است، چه کسی گفته است حضوری؟! ما گفتیم انواع مختلف گفت‌وگو؛ می‌تواند حضوری باشد، می‌تواند غیر حضوری باشد، می‌تواند فردی باشد، می‌تواند غیر فردی باشد.

    *بر اساس تجربه تاریخی، علمای مسلمان می‌توانند با یکدیگر گفت‌وگو کنند  

    اما این که چرا این طرح عملی نیست، من واقعاً نفهمیدم! اگر با رعایت همه نکاتی که ما عرض کردیم، بگوییم علمای مسلمین باید حریم و حوزهٔ خودشان را به عنوان صاحبان دین و مذهب نگه دارند و اهل سیاست در منظومهٔ قدرت نقش خودشان را ایفا کنند، چرا علمای مسلمین نمی‌توانند؟ تجربهٔ تاریخی نشان داده که می‌توانند. ما سه چهار نقطهٔ طلایی تاریخی در دورهٔ قرن چهارم و پنجم داشتیم و ده‌ها نشست گفت‌وگویی علمایی برگزار کردیم و نتیجه دیدیم.

    مقالهٔ عسکر مکرم را یکی از دوستان نوشته‌اند. عسکر مکرم منطقه‌ای خوزستان کنونی است که محل التقای بزرگان نوبختیان بغداد با علمای معتزله بصره  بوده است. آنان در یک منطقه‌ای سالیانه و فصلی جمع می‌شدند و با هم گفت‌وگو می‌کردند؛ نتایجش را هم در آثارشان می‌‌بینیم. نتیجهٔ این گفت‌وگوهاست که ابوعلی جبائی و ابوهاشم افضلیت امیرالمؤمنین را  می‌پذیرند و مطالعات نشان داده است که این دقیقاً نتیجه حلقه‌های گفت‌وگوی بین علمای شیعه و سنی بوده است.

    بحث گفت‌وگو این نیست که بنشینیم و سریع اختلاف را مطرح کنیم و دست روی هم بکشیم بلکه اصول ارتباطی و اخلاقی در تشکیل جمع‌ها باید رعایت شود. من معتقدم که باید رویکردمان را تغییر دهیم. تجربه تاریخی نشان داده است که ممکن است و المراجعات ـ با وجود این‌که یک فرد و با یک ظرفیت کوتاه بوده است ـ و دیگر آثار، کارآیی خود را نشان داده است.

     

    *چاره دیگری جز گفت‌وگو نداریم

    سؤال من این است: امروز اگر کسی می‌گوید این بحث ممکن نیست، به من بگوید چه راه دیگری وجود دارد؟ منطقی صحبت کنیم و بگوییم علما را جمع کردیم و تقریبی صورت گرفته است. یک روز درباره شیعیان می‌گفتند که به تحریف قرآن قائل هستند اما امروز اتهاماتی که به شیعه نسبت می‌دهند به مراتب سخت‌تر است.  امروز جامعهٔ جهانی اسلامی نسبت به تشیع چه ایده‌هایی دارد؟ الازهر، رابطة العالم الاسلامی و شمال آفریقا هر سال آثاری تولید می‌کنند، ما در مقابل جهان اسلامی که روز به روز برداشت‌های وحشتناک نسبت به تشیع دارد، چه کار انجام دهیم؟ دست روی دست بگذاریم؟ کار را به دست سیاستمداران بدهیم تا بتوانند با اتحادشان مشکل را حل کنند؟ نمی‌شود. وقتی طرف اعتقاد دارد که شما سبّ صحابه می‌کنید، سبّ صحابه کفر است و قتل شما واجب است، چه راهکار دیگری جز گفت‌وگو و تقارب داریم؟

    من معتقدم باید رویکرد را عوض کرد. بخش زیادی از راهکارهایی که در ارائه شده، عملی شده و قابل اجراست. من معتقدم کانون این کار باید در مجمع جهانی اهل بیت(ع) باشد، نه تقریب. یعنی اینجا که مدافع مکتب اهل بیت(ع) است باید محوریت مکتب اهل بیت(ع) را در گفتگوهای جهان اسلام ایجاد کند.

    یک حلقه و گروهی زیر نظر دکتر فرمانیان یا معاونت پژوهشی تشکیل شود و مدتی درباره این بحث گفت‌وگوی جدی صورت گیرد و از یک جلسه فراتر برود. مخالفان هم بیایند، گفت‌وگو کنند، تا ببینیم آیا می‌توانیم از این ایده برنامهٔ عملیاتی روشن تدوین و آن را اجرا کنیم؟ کاری ندارد! می‌تواند الگویش را طراحی و پنج نمونه را اجرا کرد. حداقل خودم به عنوان یک تجربهٔ مصداقی محدود، این را در بسیاری از جاها اجرا کردم و تا آن جایی که ما بودیم و درگیر شدیم، نتیجهٔ مثبت گرفتیم. یعنی نوع تعاملات و ارتباطات بر محور این نگاه، موفق‌تر از موارد دیگر بوده است.

    این را هم عرض کنم که چرا حاضر نیستند با ما گفت‌وگو کنند؟ می‌گویند همه‌ی این‌ها ظاهرسازی و دروغ است! چون از شما برداشتی دارند که در زبان خلافش را می‌گویید. شما می‌گویید ما این نیستیم، می‌گویند: نه، ما معتقد هستیم شما این هستید، کتاب‌های‌تان، حرف‌های‌تان و منابرتان همین را می‌گوید، و آنچه در رسانه منتشر می‌شود همین است. شما در مقابلش می‌گویید ما این نیستیم، پس شما منافق هستید و ما با منافق نمی‌توانیم گفتگو کنیم! حال آن که اگر ما بتوانیم باب گفت‌وگو را از روی اسناد و مدارک، با مقدمات اخلاقی، روحی و روانی، و پروتکل‌های ارتباطی ایجاد کنیم، حداقل می‌توانیم اتهام نفاق را از خودمان برداریم و می‌توانیم ذهن طرف مقابل را نسبت به اندیشه‌ها و ایده‌ها و ادلهٔ خودمان روشن کنیم.

    امیدوارم که مجمع جهانی اهل بیت(ع) ‌پایه‌گذار این نوع ارتباطات میان علمای مسلمین باشد و ما هم سهمی داشته باشیم.

    رئیس بنیاد بین المللی امامت اظهار داشت: پیش‌نیاز گفت‌وگوی میان علمای مسلمین و مذاهب اسلامی، داشتن قواعد، شیوه‌ها، ارزش‌ها، اصول و آداب رفتاری و ارتباطی میان علمای مسلمین است. به نظر من یکی از ضرورت‌های اساسی که مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) باید آن را برای اتباع اهل‌بیت(ع) و سایر مذاهب تدوین کند، نظام‌نامهٔ قواعد ارتباطی میان گروه‌های اسلامی است.

  • پیام تسلیت مجمع اهل‌بیت(س) سوریه در پی رحلت آیت‌الله سید علی مکی

    پیام تسلیت مجمع اهل‌بیت(س) سوریه در پی رحلت آیت‌الله سید علی مکی

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - مجمع اهل بیت(ع) سوریه در پیامی، ارتحال آیت الله سید علی مکی از علمای برجسته شیعه در این کشور را تسلیت گفت.

    این مجمع در پیام خود تاکید کرد که آیت الله سید علی مکی العالمی عمر خودش را در میان امتش سپری کرد، در حالی که دغدغه جدش امام حسین(ع) که اصلاح در میان امت بود را دنبال می کرد و در این راه از یک مسجد به مسجد دیگری و از یک حسینیه به حسینیه دیگری می رفت.

    متن ترجمه فارسی این پیام که به زبان عربی صادر شد به شرح زیر است:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    «إذا مات العالم ثلم في الإسلام ثلمة لا يسدها شيء إلى يوم القيامة»(هرگاه عالمی بمیرد رخنه ای جبران ناپذیر در اسلام ایجاد می شود كه تا روز قيامت هيچ چيز آن را فرو نمى ‏پوشد)

    آیت الله سید علی مکی العالمی عمر خودش را در میان امتش سپری کرد، در حالی که دغدغه جدش امام حسین(ع) که اصلاح در میان امت بود را دنبال می کرد و در این راه از یک مسجد به مسجد دیگری و از یک حسینیه به حسینیه دیگری می رفت تا علم را بین مردم، نشر بدهد و مستندان را پناه بدهد و فقرا را یاری برساند. او در هر کجا که لازم بود از دمشق تا ایران و سپس لبنان، حضور یافت و به کار تبلیغی و اصلاح بین امت تا وظیفه قضاوت پرداخت.

    ارتحال این عالم در کنار سیره معطر و راه نورانی که از خود برجای گذاشت، شکافی در امت و زخمی در قلوب دوستداران و شاگردانش برجای گذاشت که هرگز التیام نخواهد یافت.

    در سوگ این عالم بزرگوار امت اسلامی از خداوند متعال مسئلت داریم که او را با رحمت واسعه خود در بهشت برین، جای بدهد و با اجداد طاهرینش، محشور کند و به خانواده و بستگان و محبانش، صبر و سلوان عطا نماید.

    دمشق

    مجمع اهل بیت(ع) سوریه

    ۱۰ ربیع الثانی ۱۴۴۶ هجری قمری

    تسلیت مجمع اهل‌بیت(س) سوریه در پیامی درگذشت یکی از علمای برجسته شیعه در این کشور را تسلیت گفت.

  • خامه‌یار: ورود به جنگ غزه یکی از اقدامات شجاعانۀ شهید سید حسن نصرالله بود

    خامه‌یار: ورود به جنگ غزه یکی از اقدامات شجاعانۀ شهید سید حسن نصرالله بود

    به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی مجمع جهانی اهل بیت(ع) - به همت پژوهشکده ادیان و مذاهب و با همکاری معاونت فرهنگی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) نشست تخصصی «سیدحسن نصرالله به روایتی دیگر» با حضور و سخنرانی دکتر عباس خامه‌یار دستیار ویژه و مشاور رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در امور بین‌الملل برگزار شد.

    در این نشست دکتر عباس خامه‌یار ضمن بیان عظمت فعالیت‌های سیدحسن نصرالله گفت: اقدامات سیدحسن نصرالله در بعد نظامی در تاریخ اشغالگری بی‌سابقه و بی‌نظیر بوده و در بُعد استعمار ستیزی نیز درخشان و کم‌سابقه است.

    وی پایه‌های رژیم صهیونیستی را بر دو پایه نژاد پرستی و توسعه طلبی همه جانبه استوار دانسته و بیان کرد: تمام جنایاتی که توسط رژیم صهیونیستی انجام شده است بر اساس همان اندیشه ادعايى صهيونيستها مبنى بر اينكه «ملت برگزیده خداوند» هستند مى‌باشد. بحث توسعه طلبی جغرافیایی همه جانبه از «نیل تا فرات» و دیگر توسعه طلبی‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و به‌ویژه نظامی در این چارچوب قابل تحلیل و تبیین است.

    وی گفت: این دو پایه هر دو در نمادهای پرچم این رژیم از همان آغاز اشغالگری گنجانده شده‌اند. علائم آنها شامل مواردی همچون نژاد پرستی یا آپارتاید مذهبی که (ستاره داوود) است و مجوز این کشتار هم عقیده و ایده ملت برگزیده خدا (شعب الله المختار) بوده و دیگر انسان‌ها همان حیوانات انسان نما هستند که باید یا به خدمت درآیند یا نابود شوند. به همین علت بر اساس برداشت‌های کاملا‌ً غیر اخلاقی و انحرافی از تورات تحت عنوان «آموزه های تلمودی»، کشتارها و قتل عام‌های رژیم صهیونیستی بر این اساس صورت می گیرد، دو خط آبی پرچم نیز، نماد همان توسعه طلبی همه جانبه (از نیل تا فرات) این رژیم منحوس و اهداف بلند مدت او است.

    دکتر عباس خامه یار ادامه داد: از سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۰۰ ایده‌هایی بن گوریون را اگر ببینید، ملاحظه می‌کنید که به هیچ وجه عقب‌نشینی در ادبیات نظامی رژیم مفهوم ندارد و همه جنگ‌هایش خارج از مرزهاست و نمونه آن جنگ شش روزه ۱۹۶۷ که منجر به اشغال و تصرف سرزمین‌های جولان‌، سینا، غزه، بیت المقدس و کرانه غربی و جدا کردنشان از مصر و سوریه و اردن گردید و‌ این همان دکترین نظامی بن گوریون است. در سال‌های ۱۹۴۸ – ۱۹۴۹ – ۱۹۶۷ – ۱۹۷۳ – ۱۹۷۸ – ۱۹۸۲ و … نمونه‌هایی از جنگ‌های آنها بر اساس این تفکر صورت کرفت، این رژیم فقط یک بار شکست خورد و آن هم شکست تاریخی و بی‌نظیر بود و سرآمد پیروزهای اخیر مسلمانان در تاریخ معاصر قلمداد گردید و آن هم جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶ بود که شکست سخت و ذلت باری خورد.

    وی افزود: بنده در این مورد نیز مقاله‌ای تدوین نموده‌ام و در آن درباره مقاومت و مدیریت سیدحسن نصرالله که خوش درخشید، و مقاومتی بی‌سابقه در طول اشغالگری را داشت اشاره کرده‌ام. از اینجا بود که برای نخستین بار در تاریخ الازهر مصر عمامه سیاه و عکس یک روحانی شیعی اینگونه بر دست‌ها بلند شود که حتی در اوج قدرت ناسیونالیزم عرب و جمال عبدالناصر چنین اتفاقی نیفتاد، یک میلیون تظاهر کننده در مراکش در پاسخ به وزیرخارجه وقت یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس که گفته بود «اینها ماجراجویی و غوغاگری» است، یک شعار سردادند که «ما همه ماجراجو و غوغاگریم» و نوشته‌هایی در دست داشتند که «کلنا غوغائیون»، ما همه ماجراجو هستیم.

    دکتر عباس خامه‌یار ادامه داد: بسیاری از ملت‌های عرب مبنای و ریشه شعار «هیهات منا الذله» که سید حسن نصر الله آن را سر داده بود را نمی‌دانستند ولی جشنواره‌هایی را با همین نام در خود سرزمین‌های اشغالی و خارج آن برپا داشتند. شعار «اوهن من بیت العنکبوت» سیدحسن نصرالله شعار تمام آزادیخواهان جهان شده بود.

    رایزن فرهنگی پیشین جمهوری اسلامی ایران در لبنان گفت: به دنبال همین موضع‌گیری‌ها، بزرگان اهل سنت همانند علامه شهید البوطی روی منبر مسجد الاموی در خطبه نماز جمعه باشکوه دمشق با صدایی رسا فریاد بر می‌آورد که «من انگشتری در دستان سیدحسن هستم» و فرمانبر ایشان هستم همچنین محمد مهدی عاکف رهبر وقت جنبش اخوان المسلمین در یکرسانه بین‌المللی می‌گوید که من حاضرم ۱۰۰۰۰ جنگجو در اختیار سیدحسن بگذارم. چنین اقداماتی از سوی رهبران مسلمان جهان اسلام در دفاع از سیدحسن نصرالله و در ستایش از اقدامات جهادی او بی‌سابقه است. در سال ۲۰۰۶ سید به عنوان یک نیروی مقاومتی بسیار خوش درخشید و اتفاقاتی را رقم زد که در تاریخ هفتاد و چند ساله اشغالگری بی‌سابقه و بی نظیر بود. رویداد سال ۲۰۰۶ تاثیرات بزرگی روی جنبش‌های آزادیبخش جهان و منطقه داشت و انتفاضه سنگ فلسطینیان را به انتفاضه موشک‌های نقطه زن تبدیل کرد. انتفاضه‌ای که در آن تنها سلاح فلسطینیان یک پاره سنگ بود و این خود تأثیری شگرف روی جنبش های آزادیبخش جهان و به‌خصوص فلسطینیان داشت.

    این کارشناس ارشد مسائل بین‌المللی ادامه داد: بعد از انتفاضه، ساخت موشک‌های نقطه زن و در ادامه آن عملیات ۷ اکتبر و طوفان الاقصی پدید آمد. ۷ اکتبر و طوفان الاقصی و مقاومت یکساله همه جهانیان را مات و مبهوت کرد و دستاوردهای ساختاری در مفهوم مقاومت رقم زد و مفاهیم فلسفی غرب را به چالش کشاند. رسیدن به چنین مرحله‌‌ای کار آسانی نبود و تمهیداتی سخت و طاقت فرسایی لازم داشت و این تمهیدات سیدحسن نصرالله در این برهه بود که شامل: ایجاد زیر ساخت‌های فکری و تربیت نیروی انسانی معتقد و متخصص، داشتن مدیریتی کلان و استراتژیک، برخوردار بودن از دو قدرت سخت و نرم، تلاش فوق العاده و تمام عیار، در یک جامعه چند پاره با تباین‌ها و تناقض‌های بسیار بود و سیدحسن نصرالله معجزه‌وار، این ویژگی‌ها و توانایی‌ها را در خود داشت و براساس آن اقدام و برنامه ریزی کرد.

    وی با اشاره به بحث «البیت الشیعی» (طایفه شیعه به عنوان یکی از طوایف ۱۸ گانه قانونی لبنان) گفت: تاریخچه شیعیان لبنان دردناک و ناگوار است. ما ایرانیان مدیون علما و بزرگان شیعه لبنانی هستیم چراکه آنان با کمک به اندیشه‌ها و معارف و به تاریخ شیعه که مقام معظم رهبری نیز در خطبه اخیر خود به آن اشاره داشتند باعث شده است تا این اندیشه ها جاودانه و زنده بمانند. خواندن تاریخچه شیعیان برای کسانی که این اندیشه و حرکت‌ها را دنبال می‌کنند بسیار لازم و ضروری است.

    دکتر خامه‌یار با اشاره به محرومیت شیعیان در لبنان افزود: شیعیان در لبنان به قدری از امکانات محروم بودند که به رغم کارهای بزرگی که در زمان حیات امام موسی صدر انجام شد باز هم کمبودهای بسیاری احساس می‌شد. بخشی از شیعیان کاملا از امکانات اولیه زندگی محروم بودند و جز یک بخشی که به عنوان فئودال در حاکمیت بودند و یا عده‌ای از جوانان هم که پیاده نظام احزاب چپ و احزاب کمونیسم نقش ایفا می‌کردند بقیه در محرومیت کامل به سر می‌بردند.

    وی گفت: توطئه دشمنان در راه اندازی جنگ امل و حزب الله، جنگ نامقدس و سخت و با صحنه‌های خیلی ناگواری بود که به همین محرومیت و دلایل دیگری برمی‌گشت. نفرت و شکاف چنان بیداد می‌کرد و این جنگ خانمان‌سوز بین شیعیان و در درون بیت‌الشیعی دمار از روزگارشان در اورده بود که سید به زیبایی با کمک نبیه بری آن را مدیریت و پایان داد و زیباترین انسجام و همبستگی را میان شیعیان به‌وجود آورد. از طرفی نیز توان جریانی از شیعیان را در جنگ با فلسطینی‌ها که به عنوان «جنگ اردوگاه‌ها» معروف بود یک جنگ سختی بود و سعی می‌کردند این جنگ را جنگ شیعه و سنی قلمداد کنند تا وحدت جامعه لبنان را خدشه‌دار کنند و در این باره نیز سید نقش تاریخی خودرا به زیبایی ایفا کرد.

    مشاور و دستیار ویژه رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در امور بین الملل افزود: از سویی شکاف عظیمی بین حاکمیت در لبنان و شیعیان وجود داشت و در این شرایط پرچم، نمادهای ملی و حب وطن مفهوم امروزی را به دلایل گوناگون نداشت و ۳۸ سال طول کشید که شیعیان دولت لبنان را به معنای حاکمیت لبنان قبول کنند و سید در این رابطه دو اقدام اساسی انجام داد. یکی انسجام شیعیان را رقم زد که اقدامی بی‌سابقه و بی‌نظیر محسوب می‌شد و دوم ورود به ساختار سیاسی و نظام اداری و ساختاری حکومت و حاکمیت لبنان بود که با شرکت فعال در انتخابات پارلمانی و دادن لیست مشترک و ائتلاف در برخی مناطق و مدیریت آنها شکل گرفت. همچنین تشکیل فراکسیون مقاومت و ایفای نقش بزرگ در معادلات کلان و سهم گرفتن در کابینه و بنیه اداری از اقداماتی بود که سیدحسن نصرالله با مدیریتی نوین و طاقت‌فرسا انجام داد.

    وی در ادامه گفت: حزب الله در ساختار سیاسی دولت چنان همراه بود که تا به امروز مخالفین سرسخت او، دولت لبنان را دولت حزب الله و شخص نصرالله می‌دانند.

    نویسنده کتاب دو جلدی «زخم و زیتون؛ یادگاران و روزگاران» افزود: شهادت فرزند سیدحسن نصرالله در تاریخ سیاسی کشور لبنان بی‌سابقه بود. این گفته از شخصی به نام طلال سلمان نویسنده سرشناس و سردبیر مهمترین روزنامه جهان عرب یعنی «السفیر» که دیدگاه متعادلی داشت گفت: برای اولین بار در تاریخ لبنان یک دبیر کل فرزندش را تقدیم میهن کرده است. و به تعبیر دیگر لبنانی‌ها حزب الله به «الرقم الصعب» تبدیل شد.

    دکتر عباس خامه‌یار با اشاره به مفهوم وحدت و تسامح از منظر سید مقاومت، گفت: ایشان با تیزهوشی کامل در برابر توطئه‌های آمریکایی‌ها مقاومت کرد و با راهبردهای وحدت‌آمیز جامعه مسلمانان، مسیحیان و سایر اقلیت‌های دینی، کشورش را به سمت جامعه مسالمت آمیزی هدایت می‌کرد. سیدحسن نصرالله در برابر جنگ طایفه ای که از جانب آمریکا و دشمنان مقاومت در حال برنامه‌ریزی بود، مقابله کرد و کارهای بزرگی برای امت اسلامی انجام داد.

    این پژوهشگر بین‌المللی در ادامه افزود: شهید سیدحسن نصرالله با جذب حداکثری علما و اندیشمندان اهل سنت، در پی ایجاد همگرایی میان علمای امت اعم از شیعه و سنی بود. این اقدام ارزنده از جانب رهبر مقاومت با ابتکار و همراهی و حمایت ویژه‌ای صورت می‌گرفت. وی همواره معتقد بود علمای اهل سنت به مثابه قشر حامی‌، نقش ایفا می‌کنند به‌طوری که در ماجرای جنگ سوریه علمای اهل سنت همکاری زیادی با جبهه مقاومت داشتند و اگر آنان نبودند چنین پیروزی‌هایی به‌دست نمی‌آمد و این خود یکی از نمونه‌های تعامل سید مقاومت با سایر پیروان ادیان و مذاهب و دیگر اقلیت‌های دینی و مذهبی بود.

    مشاور و دستیار ویژه رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در امور بین الملل با اشاره به ضرورت تقریب و حمایت از نظریه زندگی مسالمت‌آمیز میان جامعه امت اسلامی، گفت: همکاری دوطرفه سید مقاومت با جامعه مسیحیان لبنان و عقد و امضای پیمان اخوت با رهبر مسیحیان مارونی‌ها «میشل عون» در کلیسای مار میخایل بیروت، یکی دیگر از اقدامت ویژه وی به شمار می‌آید. به‌طوری که اغلب جریان‌های مسیحی لبنان همواره درکنار محور مقاومت حضور پررنگی داشتند. همکاری، رفاقت و ائتلاف مسیحیان با محور مقاومت و حزب الله توانسته بود پیروزی‌های بزرگ جنگ ۳۳ روزه و بازسازی لبنان را رقم بزند واز درد و رنج لبنانیان بکاهد.

    رایزن فرهنگی پیشین جمهوری اسلامی ایران در قطر، کویت و لبنان افزود: ترور رهبر مقاومت محصول جنگ ۳۳ روزه بود. در واقع این اقدام کینه‌ای از جانب دشمنان و معاندین جبهه حزب الله بود. چرا که رهبری شهید سیدحسن نصرالله برای جبهه دشمنان هزینه‌های بسیار زیادی داشت.

    نویسنده کتاب «ایران و اخوان المسلمین؛ عوامل همگرایی و واگرایی» در ادامه با اشاره به ضرورت توجه به زندگی و روند تاریخی حیات رهبر مقاومت، افزود: سیدحسن نصرالله زاده بحران بود. رهبر حزب الله در تمامی بحران‌های لبنان و منطقه، اقدامات موفقیت‌آمیزی داشت و همواره نقش بزرگی در چاره‌جویی و گره‌گشایی و حل آنها ایفا کرد. سید به خاطر هوشمندی، ذکاوت، و ظرفیت‌های بالا و والایش می‌توانست مرجعیت دینی آینده جهان عرب را رقم بزند ولی ترور و به شهادت رساندن سید عباس موسوی دبیر کل پیشین حزب الله توسط صهیونیست‌ها و شرایط پیچیده آن روز لبنان، ایشان را به بازگشت به بیروت و ترک حوزه علمیه واداشت.

    این کارشناس مسائل سیاست خارجی با اشاره به ماجرای اخراج سوری‌ها از لبنان و ماجرای جنگ ۳۳ روزه مطرح کرد: سید مقاومت به زیبایی توانست با مدیریت ماجرای مهاجرین سوری و مقابله با انقلاب‌های اجتماعی و سیاسی موسوم به انقلاب‌ها و تظاهرات نارنجی جایگاه خود را بیش از پیش تثبیت کند. مدیریت کلان رهبر مقاومت در برابر موج مردمی ضد فساد توانست شرایط را به نفع جریان حزب الله تغییر دهد. البته شعار معترضین که همه جریان حزب الله را فرا گرفته بود به خوبی توانست توطئه انقلاب‌های نارنجی را با مدیریت استراتژیک خنثی کند. یکی دیگر از اقدامات شهید نصرالله، ماجرای ورود به سوریه و جنگ با افراطیون بود. عملکرد شجاعانه‌ای که همواره در کارنامه جاودانه زندگی رهبر مقاومت نقش بسته است. وی دوستی با کشورهای همسایه و مدارا با اقلیت‌های دینی و طوائف داخلی لبنان را سیاست رسمی رهبر فقید جبهه مقاومت توصیف کرد.

    دکتر عباس خامه‌یار در پایان خاطرنشان کرد: تصمیم شهیدسیدحسن نصرالله برای ورود به جنگ غزه یکی از اقدامات شجاعانه وی بود. قدرت نرم و شخصیت کاریزماتیک سیدمقاومت همواره زبان زد خاص و عام بود. وی در اوج مسائل امنیتی لبنان بدون هراس و ترسی در اجتماعات حضور داشت. سیدحسن نصرالله از یک قدرت اقناع سازی خاصی برخوردار بود و این بر اساس یک سنت عقلگرایی و زاییده شخصیت خردورزانه سید مقاومت محسوب می‌شد.

    مشاور و دستیار ویژه رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار داشت: حزب الله در ساختار سیاسی دولت چنان همراه بود که تا به امروز مخالفین سرسخت او، دولت لبنان را دولت حزب الله و شخص نصرالله می‌دانند.

مجمع جهانی اهل‌بیت (ع)

مجمع جهانی اهل‎بیت(علیهم‎السلام)، به عنوان یک تشکل جهانی و غیردولتی، از طرف گروهی از نخبگان جهان اسلام تشکیل شده است. اهل‎بیت(علیهم‎السلام) به این دلیل بعنوان محور فعالیت انتخاب شده‎اند که در معارف اسلامی در کنار قرآن، محوری مقدس را که مورد پذیرش عامه مسلمین باشد، تشکیل می‎دهند.
مجمع جهانی اهل‎بیت(علیهم‎السلام) دارای اساسنامه‎ای مشتمل بر هشت فصل و سی و سه ماده است.

  • ایران - تهران - بلوارکشاورز - نبش خیابان قدس - پلاک 246
  • 88950827 (0098-21)
  • 88950882 (0098-21)

تماس با ما

موضوع
ایمیل
متن نامه
8-7=? کد امنیتی